انقدر ننوشتم که حساب کار از دست در رفته. حوصله نوشتن قصه های شرکت رو ندارم. حالم از اون شرکت به هم می خوره و تصمیم دارم ازش بزنم بیرون. به زودی. اگه شرایط کاری امسالم رضایت بخش نباشه اوایل سال و اگه معمولی باشه تا آخر سال من سال های سختی رو پشت سر گذاشتم. تمام مدت سعی کردم با جون کندن و خرکاری و سگ دو زدن از تعداد روزهای سگی زندگیم کم کنم. و همین توقعمو از زندگی بالا برده. یعنی نه به پاداش های کم راضی میشم نه به خوشی های کوچیک دلخوش.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت